جدول جو
جدول جو

معنی خون خام - جستجوی لغت در جدول جو

خون خام
(نِ)
خون جام. کنایه از شراب انگوری است. (از برهان قاطع) (ناظم الاطباء) :
شودکار ما پخته زان خون خام.
نظامی (از آنندراج).
، خون صاف و خالص و بعضی گفته اند خونی که هنوز بکمال نضج نرسیده باشد و رنگش بسیار روشن و صاف بود بخلاف آنکه چون به پختگی میرسد رنگش به تیرگی میزند و اگر سوخته شود سیاه فاسد شده باشد. (از آنندراج) :
ارسطو بساغر فلاطون بجام
می خام ریزندۀ خون خام.
نظامی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خوش گام
تصویر خوش گام
خوش رفتار، ویژگی آنکه با مردم به خوش خویی و مهربانی رفتار می کند، ویژگی انسان یا حیوانی که که خوب راه می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوش نام
تصویر خوش نام
ویژگی کسی که میان مردم به نیک نامی و درست کاری معروف شده باشد، نیک نام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خون خوار
تصویر خون خوار
خورندۀ خون، خون آشام مثلاً خفاش خون خوار، کنایه از بسیار سنگدل و ستمکار، کنایه از وحشی، کنایه از خون ریز
فرهنگ فارسی عمید
آنکه پس از کشته شدن کسی انتقام وی را می گیرد یا قصاص قاتل را می خواهد
فرهنگ فارسی عمید
ویژگی هر یک از جانورانی که دمای بدنشان نسبت به دمای محیط تقریباً ثابت است مانند پستانداران و پرندگان، کنایه از مهربان و خوش خو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوش خرام
تصویر خوش خرام
دارای ناز و وقار در راه رفتن، خوش رفتار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوش خیم
تصویر خوش خیم
ویژگی تومور یا غدۀ بی خطر مثلاً تومور خوش خیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خون بار
تصویر خون بار
ویژگی چیزی که خون از آن می چکد مثلاً چشم خون بار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خون آشام
تصویر خون آشام
خون خوار، خورندۀ خون، خون آشام مثلاً خفاش خون خوار، بسیار سنگدل و ستمکار، وحشی، خون ریز
فرهنگ فارسی عمید
(نِ)
کنایه از شراب انگوری. (برهان قاطع). خون بط. خون تاک. خون رز. خون دختر رز
لغت نامه دهخدا
(نِ خُ)
کنایه از شراب سرخ. (آنندراج) (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). خون شیشه. خون قرابه. خون صراحی. خون قدح. خون بط. خون ناموس. (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عود خام
تصویر عود خام
بید خام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خون آشام
تصویر خون آشام
آنکه خون نوشد خونخوار، بی رحم سخت دل خونریز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوش خیم
تصویر خوش خیم
نیک نهاد، خوش خلق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خود کام
تصویر خود کام
خود رای، متکبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خون گرم
تصویر خون گرم
((گَ))
جانوری که خونش گرم باشد، کنایه از بامحبت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خون آشام
تصویر خون آشام
خونخوار، بی رحم، سنگ دل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوش خیم
تصویر خوش خیم
خوش خلق، نیک نهاد، در اصطلاح پزشکی، بی خطر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خون آشام
تصویر خون آشام
Bloodthirsty
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خون آشام
تصویر خون آشام
assoiffé de sang
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خون آشام
تصویر خون آشام
צמא דם
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خون آشام
تصویر خون آشام
रक्तपिपासु
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خون آشام
تصویر خون آشام
haus darah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خون آشام
تصویر خون آشام
กระหายเลือด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خون آشام
تصویر خون آشام
bloeddorstig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خون آشام
تصویر خون آشام
krwiożerny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خون آشام
تصویر خون آشام
sediento de sangre
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خون آشام
تصویر خون آشام
assetato di sangue
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خون آشام
تصویر خون آشام
sede de sangue
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خون آشام
تصویر خون آشام
渴血的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خون آشام
تصویر خون آشام
кровожерливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خون آشام
تصویر خون آشام
blutdürstig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خون آشام
تصویر خون آشام
кровожадный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خون آشام
تصویر خون آشام
血に飢えた
دیکشنری فارسی به ژاپنی